دل نوشته ای برای مامانم

ساخت وبلاگ
سلام ماماناز دیشب تاحالا هی میخوام برات بنویسم ...با خودم تکرار میکنم از چی بنویسم ...از کدوم طرف به سمتت حرکت کنم ...یهو با خودم گفتم همش که نباید از یچیزی بنویسم همش که نباید باهات حرف بزنم ...بذار دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 107 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 22:54

سلام مامانمی خوام بنویسما، اما نمیشه ...یچیزی جلومو گرفته، یچیزی داره منو از تو دور میکنه ...یچیزی دیگه دلش نمیخواد تو مال من باشی ...اون یچیز هم مغز خودمه، حضوره لعنتی مه ...مامان هرچی هم که اتفاق بی دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 116 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 22:54

سلام مامان یذره احساسِ خوبی دارم :)اما نمیدونم این خوبه یا بد ...دلم برای زندگی کردن با تو تنگ شده بود ...برای گذروندن وقتم کنارِ تو ...اگه میگم تو معذرت می خوام، باید بگم شما :)این کوه ها، این ابر ها دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 105 تاريخ : شنبه 30 آذر 1398 ساعت: 22:54

سلام مامانامروز چه روزیه ؟؟؟امروز کجایی ؟؟امروز من کجام ؟؟خیلی وقت بود که فراموشت کرده بودم ...خیلی وقت بود الکی راه میرفتم ...میونه این روز های سیاه گمت کرده بودم مامان ...میون این سیاهی ها ...دیگه پ دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 133 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 15:08

سلام مامانچه هوای خوبیه ...چه منظره ی قشنگیه ...روزِ بعد از طوفان رو میگم ...همه چی آروم، همه چی لذت بخش ...یه وقت فکر نکنی همه بیخیال شدن ...نه، فقط از طوفان خسته شدن، از پناه گرفتن ...پناه گرفتن از دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 96 تاريخ : پنجشنبه 14 آذر 1398 ساعت: 15:08

سلام مامانمچطوری ؟خوبی ؟منم خوبم مامانم ...منم عالیم عزیزم ...مامان روزگارم مثلِ یه نوارِ خالی شده ...داخل این زندگی پر از هیچ، هیچ تر از هیچ دورِ خودم می چرخم ...خیلی زندگیه جالبیه ...انقدر تورو زمین دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 145 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 19:19

سلام ماماناز وقتی که رفتی با خودم به خواهرم ...هربار که گیر کردم، هربار که بد رفتار کردم ...هربار که کم آوردم و خواستم دوباره بلند بشم ...گفتم که من پسرِ توام ...به خواهرم گفتم که مامانش کی بوده ...ام دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 104 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 19:19

سلام مامانخوبی ؟کجایی ؟؟چقدر دوست دارم ببینمت ...اما چقدر خجالت زده ام که با تنی پر از گناه این خواهش رو ازت دارم ...با وجودی سر تا پا پر از بد دهنی و بد گمانی ...چقدر دلم میخواست بودی ...فقط بودی ... دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 103 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 19:19

سلام مامان اونجایی که هستی ستاره هم داره ؟؟وقتی که فکر میکنم واقعا کجایی دلم میلرزه ...داخل آسمونا یا اون خونه ی سرد و تاریک ...اینکه اونجا گیر افتادی و هیچ کاری از دستت بر نمیاد عذابم میده ...من که ن دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 117 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 19:19

سلام مامانمامان یکم با هم حرف بزنیم ؟؟؟خیلی وقته که از پیشم رفتی !!!کلی خستگی داشتم، کلی بیچارگی !!!کلی تسلیم شدن ...ماماناحساس می کنم نیمه ی تاریکِ نبودنت رو زندگی کردم !!!حالا دلم می خواد، از این آد دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 123 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 19:19

سلام مامان 

من به یادِ تو ؟؟؟

من چکار به بقیه ؟؟؟

از این انزجار بدم میاد ...

از این قاطی شدن، از این بوی بقیه گرفتن ...

باید زمستون از راه برسه و دوباره داخل خوابه زمستونی فرو برم ...

شاید اینجوری آروم تر، بی صدا تر، پر سکوت تر گذشت :)

هر اتفاقی که برای من باعثِ احساسِ حضورِ دردمه !!!

چه جمله ی قشنگی :) 

باید تا جایی که میتونم از این اتفاق ها فاصله بگیرم ...

شاید سیلِ سکوت من رو با خودش برد :)

شاید ...

دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 130 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 19:19

سلام مامانپنجشنبه شده ؟؟؟روز مهمیه امروز، مثل همه ی پنجشنبه ها ...یذره مهم تر ...روزِ اثباته ...روزِ بدونِ تو قوی بودنه ...بدونِ تو تونستن ...چقدر حالا دلم می خواد بدونِ تو بتونم و بعدش به تو تقدیم کن دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 131 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 19:19

سلام مامان

اذانه :)

اذانِ صبح ...

یه پس گردنی بزن آدم بشم ...

من که اینجوری نبودم :(

حتما بودم چون شما بودین رو نمی کردم ...

واقعا خجالتم خوب چیزیه ...

خودت دوباره ادبم کن ...

دلم برات تنگ شده مامان. 

بریم نماز بخونیم ...

دل نوشته ای برای مامانم...
ما را در سایت دل نوشته ای برای مامانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mmanvmamanama بازدید : 140 تاريخ : دوشنبه 4 آذر 1398 ساعت: 19:19